شمار افرادی كه در جوامع امروزی احتمالاً یا شاید ناگریز در مواجهه با مشكلات زندگی دچار معضل شده یا به بنبست میرسند، كم نیست. این در حالی است كه بهرغم تلاشهای فراوان بشر دیروز برای گسترش فناوری و آسایش بشر امروز و توسعه جوامع متمدن بشری، درصد زیادی از افراد در برابر با سادهترین مشكلات و مسائل زندگی فاقد توانایی بوده و از حل و فصل سهلترین مسائل عاجز هستند.
این مسئله كه ریشه در دوران كودكی افراد دارد و با گذشت زمان اعضای خانواده و در مرحله بزرگتر جامعه را در رویارویی با مشكلات آسیبپذیرتر میكند، ناشی از ضعف افراد در یادگیری مهارتهای اصلی زندگی و بهكارگیری آنها در زندگی روزمره است.
مهارتهای زندگی، تواناییهای اجتماعی و روانی است كه باعث میشود افراد رفتارهای انعطافپذیر، انطباقی و مؤثری داشته باشند و توانایی لازم را برای رویارویی با مقتضیات و چالشهای زندگی كسب كنند.
به عقیده متخصصان افراد موفق و توانا، پیشرفتهای خود را مرهون یادگیری مهارتهای اصلی زندگی و بهكارگیری آن در پیشبرد اهداف میدانند.
ضرورت یادگیری مهارتهای زندگی، بهقدری حائز اهمیت است كه مطابق با پژوهشها و تجربیات بهدست آمده در حوزه علوم روانشناسی و اجتماعی، افراد موفق در زندگی اجتماعی با مدارج تحصیلی در صورتی كه هنر استفاده از مهارتهای پایهای زندگی را نیاموخته باشند، در زندگی با مشكلات متعددی روبهرو شده و قادر به حل آنها نیستند.
مهارت های اصلی زندگی
دكتر علیرضا شریفی یزدی، جامعهشناس،خودآگاهی، مهارتهای ارتباطی، همدلی، مهارتهای بین فردی، مهارت حل مسئله، تفكر خلاق، تصمیمگیری صحیح، مقابله با هیجانات، مقابله با استرس و تفكر انتقادی را 10 مهارت اصلی و مهم در زندگی افراد دانسته كه آموختن مفاهیم اولیه و تمرین به منظور نهادینه شدن استفاده از آنها در زندگی از دوران كودكی لازم است.
این جامعهشناس اضافه میكند، خانواده به عنوان كوچكترین نهاد اجتماعی و پس از آن سایر نهادهای آموزشی در آموزش مهارتهای اصلی زندگی و شیوههای استفاده از آن هنگام مواجهه با مشكلات مختلف زندگی نقش مهمی را ایفا میكنند. بطور كلی آموزش و پرورش برخی مهارتهای پایهای بهتر است در محیط خانواده انجام شود و پدر و مادر در آموختن آنها به فرزندان نقش مهمتری ایفا كنند و در این میان فرهنگ اجتماعی و تحصیلی پدر و مادر، وضعیت اقتصادی و نوع نگرش آنها به زندگی در كسب مهارتها توسط كودكان در محیط خانواده نقش دارد.
دكتر ابوالفضل شعبانپور، روانشناس، با تأكید بر نقش مهارتهای زندگی در بهرهمندی از یك زندگی اجتماعی سالم با توجه به پیشرفتهای حاكم بر جامعه امروز و گستردگی نقش افراد در جامعه، معتقد است، یادگیری مهارتها یكی از ملزومات و نیازهای برخورداری از زندگی راحت و موفق است. باید توجه داشت، آموزش این مهارتها در سنین مختلف و گروهها و طبقات اجتماعی متفاوت ضروری است. این روانشناس اضافه میكند، در سالهای اخیر، سازمانهای متعددی، اقدام به برگزاری كلاسهای آموزشی در مقاطع مختلف از دورههای پیشدبستانی تا دبیرستان و همچنین در سطح دانشگاهها، ادارات و ... كردهاند تا با آموزش این مهارتها متناسب با سن و سطح فرهنگی تحصیلی افراد، سطح دانش اجتماعی افراد جامعه را گسترش دهند.
دكتر شعبانپور تصریح میكند: آموزش مهارتهای زندگی از دوران كودكی اهمیت داشته و باید توجه داشت ضرورت یادگیری این مهارتها توسط والدین نیز وجود دارد تا آنها به درستی این مهارتها را به فرزندان خود آموزش دهند.
خودآگاهی
خویشتنشناسی یا خودآگاهی از مهمترین مهارتهایی است كه لزوم آشنایی با این مفهوم از دوران كودكی اهمیت دارد.
دكتر امیرمحمد اكرمنیا، روانشناس درخصوص مفهوم خودآگاهی میگوید: زمانی كه افراد شناخت درستی از خویشتن و من خودآگاهشان ندارند، تصمیمگیری و قدم گذاشتن در مسیر صحیح زندگی مشكل میشود. شناخت ضعفها، استعدادها و آنچه افراد دوست دارند یا از آن بیزار هستند، باعث میشود تا افراد اهداف را به درستی انتخاب كنند، جذب محیطهایی شوند كه با استعدادها و روحیات آنها سازگار است و از قرار گرفتن و برقراری ارتباط با افراد و محیطهایی كه آنها را از رسیدن به هدف اصلیشان دور میكند، پرهیز كنند.
ارتباط
توانایی برقراری ارتباط مؤثر با دیگران، بیان نیازها و خواستهها و درك نیازهای دیگران از دیگر مهارتهای مؤثر در زندگی اجتماعی است كه با توجه به گستردگی نقش افراد نیاز به یادگیری و به كار بردن آن ضروری است.
دكتر علیرضا شریفی یزدی، جامعهشناس در این خصوص میگوید: بهرهمندی از حس همكاری و مشاركت، اعتماد به گروههای اجتماعی، تشخیص مرزهای بین فردی و شناخت مرزهای خصوصی از زیرمجموعههای كسب مهارتهای ارتباطی است كه در صورت ناتوانی در به كارگیری این مهارت، افراد در جامعه آسیبپذیر خواهند شد.
این جامعهشناس اضافه میكند: برای نمونه نوجوانی كه مهارت نه گفتن و شناخت حفظ مرزهای شخصی را در كنار مهارت حفظ استقلال آموخته است، پیشنهادی كه از سوی گروههای همسال مبنی بر استعمال دخانیات یا گرایش به سوی موادمخدر میشود را رد میكند بدون اینكه ارتباط بین فردی را آسیبپذیر كند.
تصمیمگیری و حل مسئله
دكتر شریفی یزدی، جامعهشناس، دستیابی به مهارت حل مسئله و تشخیص مشكلات را یكی از روشهای مؤثر در دست یافتن به موفقیت و رویارویی با معضلات و مشكلات دانسته و معتقد است، افراد باید مشكلات زندگی را شناخته، آنها را ارزیابی كنند و توانایی درخواست كمك از دیگران را داشته باشند.
در صورت تعارض، قدرت مصالحه با دیگر افراد را پیدا كرده و مشكلات را حل كنند.
این جامعهشناس، آشنایی با مراكز مشاوره و مشورت با دیگر افراد را یكی از روشهای به دست آوردن این مهارت اصلی در زندگی دانسته و معتقد است، افراد در دوران كودكی این مهارت را میآموزند.
زمانی كه والدین به فرزندشان فرصت نمیدهند تا مشكلاتش را به كمك پدر و مادر حل و فصل كند و همیشه پدر و مادر برای او تصمیمگیری میكنند، این كودكان در آینده در تصمیمگیری دچار ناكامی شده و قدرت انتخاب و توانایی حل مسائل برای آنها دشوار میشود.
تفكر انتقادی
بررسی و تجزیه و تحلیل اطلاعات، توجه به دیدگاههای اطرافیان و شناخت تفاوتها و ارزشها از جمله محورهای مهارت تفكر انتقادی است. دكتر شریفی یزدی در این رابطه معتقد است، برای نمونه زمانی كه یك شهروند یا كارمند از تفكر انتقادی برخوردار باشد، از وظایف و مسئولیتهایی كه در قبال جامعه، كارفرما یا ارباب رجوع دارد، آگاه بوده و نسبت به محیط اطراف خود دیدگاهی انتقادی دارد. بدین معنا كه نسبت به مشكلات و رویدادهای اطرافش حساس است و با ارائه پیشنهاد و روشهای حل مسئله، به سازندگی هرچه بیشتر كمك میكند.
این جامعهشناس معتقد است، كودكان ما كمتر از تفكر انتقادی برخوردار هستند و علت ضعف آن در فقدان آموزش این مهارتها در محیط خانواده و مدرسه است، به طوری كه والدین باید ذهن جستوجوگر و كنجكاو فرزندان را در مسیر صحیح هدایت كرده تا با دیدگاهی منتقدانه و پرسشگر به مسائل اطراف نگاه كنند.
روانشناسان درخصوص اهمیت كسب مهارت انتقادی معتقدند، بهرهمند بودن از این نوع مهارت به افراد كمك میكند تا از تجربیاتی كه كسب میكنند، درسهای بزرگ بیاموزند و از تكرار مجدد تجربیات ناخوشایند در زندگی خودداری كنند. همچنین بهرهمند شدن از تفكرات انتقادی به افراد كمك خواهد كرد تا به بهترین روش حل مسئله برای مشكلات دست پیدا كنند.
افرادی كه این مهارت را آموختهاند، اشتباهات خود را پذیرفته و من خودآگاه را مورد مؤاخذه و تحلیل و تجزیه قرار داده و سعی میكنند در صورت لزوم دیدگاهشان را تغییر دهند.
تطبیق با محیط
یكی از عمده ضعفها و مشكلات والدین در تربیت فرزندان، پرورش تكمحوری كودك در چارچوب اصول و قوانینی است كه خانواده وضع میكند.
دكتر شریفی یزدی جامعهشناس در این خصوص میگوید: اكثر خانوادهها به دلیل اینكه از انحراف فرزندشان و خارج شدن آنها از مسیر صحیح واهمه دارند، امكان برقراری ارتباط همسان با محیط اطراف را از او سلب میكنند و به او اجازه نمیدهند تا واقعیتهای زندگی اجتماعی را به خوبی درك كرده و با آنها تطبیق پیدا كند.
این جامعهشناس تصریح میكند، در این صورت، افراد در آینده توانایی سازگار شدن با محیطهای جدید را نداشته و در تصمیمگیریهای خود دچار تردید میشوند. برای نمونه، فردی كه به سربازی میرود، ازدواج میكند، برای ادامه ناچار به زندگی در خوابگاه دانشجویی است، از آنجایی كه مهارت كسب استقلالهای فردی را نیاموخته، دچار مشكلات متعددی در ارتباط با محیط اطراف میشود.
مقابله با هیجانات و استرس
شناخت منابع هیجانی، استرسها و شیوههای كنار آمدن و اتخاذ بهترین تصمیمگیری برای مقابله با آنها از دیگر مهارتهایی است كه آموزش آن از دوران كودكی لازم است.
دكتر ابوالفضل شعبانپور، روانشناس در این خصوص میگوید: آموزش چنین مهارتهایی نقش مهمی در كمرنگ شدن مشكلات درون اجتماعی و خانوادگی دارد. قطع بسیاری از جدالهای خانوادگی و جرمهای اجتماعی ریشه در ناآگاهی و ناآشنایی افراد جامعه با این قبیل مهارتها دارد و در صورتی كه افراد از دوران كودكی با مهارتهای زندگی آشنا شوند، بسیاری از مشكلات و معضلات ریشهكن خواهد شد.
بازنشر از:تبیان