رفتارکودکان و نوجوانان به شدت تحت تأثير احساساتشان است. آنها وقتي احساس بهتري داشته باشند رفتارهاي بهتري از خود نشان مي دهند و در نتيجه بسياري از مشکلات رفتاري آنها خود به خود برطرف خواهد شد. يکي از عواملي که موجب پيدا شدن اين احساس خوب در فرزندان مي شود، همدلي والدين با آنها است بخصوص در زماني که از مشکلات و احساسات ناخوشايند خود سخن مي گويند. در اين لحظات حساس والدين مي توانند با رعايت چند اصل ساده، ارتباط عاطفي عميق و پايداري با فرزندشان ايجاد نمايند.
1- بيشتر اوقات هدف بچه ها از بيان مشکلات و احساساتشان صرفاً بيان آن است نه پيدا کردن راه حل. پس بهتر است به جاي فلسفه بافي و ارائه راه حل، شنونده خوبي باشيم و با استفاده از حالات چهره و بيان کلماتي که نشان از درک موقعيت دارد، با احساس آنها صميمانه همراه شويم و به آنها فرصت بدهيم درباره آنچه خاطرشان را آزرده، صحبت کنند تا آرامش پيدا کنند.
2- انکار کردن احساسات فرزندان مانع بزرگ بر سر راه همدلي والدين و فرزندان است. بنابراين نبايد از جملاتي مانند: «عصبانيت تو دليلي ندارد» يا «بي جهت مسئله را بزرگ مي کني» استفاده کرد.
3- حتي وقتي فرزند شما در آن پيشامد مقصر بوده است به هيچ وجه نبايد بلافاصله او را محکوم کرده يا شروع به سرزنش او نماييد. اين کار تنها باعث مي شود فاصله عاطفي آنها با ما بيشتر شده و از درد دل کردن با ما پشيمان شوند. بهتر است در موقعيتي ديگر و پس از فروکش کردن هيجان احساسات، اشتباه او را ياد آور شويد.
4- مشکلات و دغدغه هاي بچه ها هر چند از نظر ما کوچک و بي اهميت به نظر برسد اما براي آنها به اندازه خودش جدي و مهم است. باور کنيم که مسئله کوچکي مثل خراب شدن يک اسباب بازي يا ترکيدن بادکنک، ممکن است براي کودک سه ساله يک تراژدي غم انگيز باشد. پس بايد عواطف آنها را جدي گرفت و به ان احترام گذاشت. رفتار مناسب در اين زمينه تجربه يک تفاهم دلنشين را براي فرزندان ما به ارمغان مي آورد که مي تواند بارها و بارها تکرار شود.
پيروز باشيد
سيد مهدي خدايي