در اسلام مطرح شده که مؤمن باید زیرک و باهوش باشد ولی این زیرکی با اصطلاح زرنگی و قالتاقی وبه هم اندازی و کلاه گذاری، تفاوت دارد. در ادامه توضیحاتی آمده که در فهم موضوع شما را یاری می دهد:
کلمات کیاست و فراست و ذکاء تقریبا مترادف و هم معنا هستند و به معنای زیرکی و هوشیاری و تیزبینی است. زیرکی و کیاست در معنای متداول و معمول آن در مورد زرنگی در رسیدن به بهره های مادی و پیشرفت های دنیایی و کسب مال و پست و شهرت و نیل به موقعیت های اجتماعی است و فرد کیس و زیرک کسی است که در رسیدن به این امور و استفاده از این موقعیت ها هوشیار و آماده و چابک باشد . هر چندزیرکی و کیاست و فراست در این امور اگر همراه با تضییع حقوق دیگران و زیر پا گذاشتن حدود الهی نباشد بی مانع است ولی از منظر دین و پیشوایان معصوم –علیهم السلام- کیس حقیقی و با فراست، انسان مومنی است که در پرتو ایمان و بصیرت مومنانه خود راه حق از باطل و مسیر خیر را از شر تمیز می دهد و در جاده مستقیم بندگی و عبودیت حق قدم بر می دارد و دید نافذ او که ثمره ایمان و اعتقاد عمیق او است به درون و باطن امور و حوادث نفوذ می کند و از سطحی نگری و ساده اندیشی و ظاهربینی به دور است.
در روایتی نورانی از رسول خدا –صلی الله علیه و آله- آمده است : اتقوا فراسه المومن فانه ینظر بنور الله ؛ از فراست و بصیرت مومن بپرهیزید که او با نور خدا می بیند ( کافی ۱ ، ص ۲۱۸ )
با معیارهای معمول و متداول فردی مانند معاویه انسان کیس و زیرک و موقعیت شناسی است که از همه فرصت ها برای رسیدن به منافع و مقاصد نامشروع خود بهره می برد و از همه ابزارها در این راه استفاده می کند ولی از دیدگاه اولیای دین این شیطنت و دنیا طلبی و مکر وحیله است و به همین علت امیر المومنین –علیه السلام – در سخنی به این مضمون می فرماید : معاویه از من زیرک تر نیست ولی او انسانی بی پروا است که همه حدود و مرزهای الهی را زیر پا گذاشته و به هیچ چیز پایبند نیست ولی حدود الهی و رعایت تقوا مرا محدود کرده و نمی توانم از هر وسیله ای برای نیل به مقصودم استفاده کنم.
درنهج البلاغه چند ویژگی برای انسان کیس(زیرک) بیان شده که به برخی اشاره می شود:
۱- فرصت های الهی و عبادات و طاعات را برای قرب به حق غنیمت می شمرد : ان الله سبحانه جعل الطاعه غنیمه الاکیاس ؛ خدای سبحان طاعت را غنیمت زیرکان قرار داد . ( حکمت ۳۳۱ )
۲- زیرک بودن مومن و ساده و صادق بودن او با یکدیگر منافاتی ندارند و هر دو صفت در وجود مومن قابل جمع است می توان گفت: مردم از نظر قرآن به اهل دنیا و اهل ایمان تقسیم می شوند. این دو عنوان اشاره به دو نوع برخورد در ارتباط با اهل دنیا و اهل ایمان دارد. زیرک بودن او نسبت به اهل دنیا و شیاطین است، زیرا او همواره مواظب است که ایشان سرش کلاه نگذارند و فریب شیطان و دشمنان خدا را نخورد و ساده و صادق بودن او در ارتباط با مومنان و اهل خدا است. مومن نسبت به همه صداقت دارد, اما نسبت به اهل دنیا با زیرکی و کیاست خاصی عمل می کند.
۳- ساده بودن مومن به معنای یکرنگی و غل و غش نداشتن و خالی بودن او از فریب و نیرنگ بودن نسبت به برادران ایمانی است و معنایش ساده لوح بودن و درک سطحی داشتن و درک نکردن پیچیدگی روابط نیست.
۴- زیرک بودن مومن به معنای بصیرت داشتن و توجه دقیق او به اوضاع شخصی و اجتماعی و شرایط و امور جاری و نگاه نافذ و عمیق نسبت به حوادث و جریانات محیط و عالم و درک پیچیدگی و ریشه ها و علل رخداد ها است.
۵- پس مومن ساده و صادق است یعنی رفتار و تعامل و رابطه او با دیگران بر اساس صداقت و یکرنگی و توام با صفا و صمیمیت است و از دورویی و نیرنگ و فرصت طلبی و نفاق به دور است و در عین حال نسبت به شیاطین و اهل دنیا زیرک و ژرف بین و واقع بین است و نگاهش به حوادث و واقعیت های هستی عمیق و همه جانبه است.
۶- نمونه کامل اجتماع این دو صفت و خصوصیت را می توان در انسان های بر گزیده و ممتاز خداوند مانند معصومین -ع- یافت که در عین برخورد و رفتار توام با صفا و صمیمیت و یکرنگی و تواضع و محبت نسبت به همه امور اشراف و دقت داشتند و عمق و ریشه همه حوادث برای انها روشن و مشخص بود و نگاه انها به عالم و روابط عالم و انسان ها و روابط بین آنها زیرکانه و ژرف نگرانه بود.
۷- به ظاهر و رویه اعمال اکتفاء نمی کند بلکه به روح و باطن و حقیقت آن نیز توجه دارد : کم من صائم لیس له من صیامه الا السهر والعناء، حبذا نوم الاکیاس و افطارهم ؛ بسا روزه داری که بهره ای جز گرسنگی و تشنگی از روزه داری خود ندارد و بسا شب زنده داری که از شب زنده داری خود چیزی جز رنج و بی خوابی به دست نیاورد ! خوشا خواب زیرکان و افطارشان.
بنابراین مهم ترین عامل در کسب کیاست و فراست و زیرکی عاقلانه و خداپسند داشتن ایمان است. انسان مومن در سایه ایمان و نور آن حقایق را می نگرد و در همان وقتی که نکاه ظاهربینان سطحی نگر از لایه رویین و ظاهر حوادث و حقایق تجاوز نمی کند و در دام توهمات و تخیلات خود اسیرند، نگاه خدایی و تیزبین انسان مومن و وارسته به عمق و لایه های درونی آنها راه می یابد و با چشم بصیرت از واقعیات امور و وقایع خبر دار می گردند . البته گاهی این بصیرت و فراست ذاتی و خدادادی است و معلول عواملی مانند تقوا و پاکی پدر ومادر و خوردن لقمه حلال و یا دعای خیر آنان و اهل ایمان است ولی در غالب موارد باید با پاک بودن و نورانیت و تعمیق ایمان به وسیله عمل صالح و نیت صاف و شایسته و خیر و مداومت بر اعمال نیک آن را به دست آورد و در واقع بصیرت و کیاست و فراست ثمره شیرین ایمان و عمل صالح است و شدت و ضعف و درجه آن بستگی به شدت و ضعف و درجه این دو دارد.
منبع: پرسمان